ای روزگار !
برایم مشخـــص کن
اینبــار کــدام سازت را کوک کــرده ایی تا برایم بزنـــی
می خواهـــم رقصــم را با سازت هماهنگ کنم … !
سراغت را
از “قاصدک” که می گیرم
تابی خورده و در دل ابرها” گم می شود
غصه ام می گیرد
می دانم!
شرم دارد از اینکه،
خبر دهد،
رفتنت” همیشگی بود”