• /

    نجوا

  • /

    نجوا

  • /

    نجوا

  • /

    نجوا

  • /

    نجوا

پاییز

 

رفته از دست قراری که نبود

شده پاییز بهاری که نبود

مانده ام تلخ و به خود می پیچم

سالها پشت حصاری که نبود

همه بود و نبودم شده است

من و تنهایی و غاری که نبود

میروم یک شب از این شهر بمان

تو و این ایل و تباری که نبود

سالها بعد کسی خواهد گفت

انطرفهاست سواری که نبود

 

دیدگاه ها [ ۱ ]

سلام
عالی بود:)

یاعلی
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">