فیزیـــــک بــعـــدها ثـــابـــت مـــیکـــنــد
در روزهــــای بــــــارانـــی
جــــای خـــالــی آدم هــــا
“بــــــــــــــزرگتر” مـــی شود…
شیشه های شکسته تعویض می شوند
پل های شکسته ، تعمیر
آدم های شکسته ، فراموش
لذت دنیا
داشتن کسی است
که دوست داشتنش
حواسی برای آدم نمی گذارد . .
تماشا می کنی و من دلم از دور می لرزد
سرم بر دار می رقصد ، لبم مخمور می لرزد
دوچشمت انقلاب هستی افکن دارد اینگونه _
خمارت ، دست و پای حضرت انگور می لرزد
هوای تاختن بر شهر دارد قوم تاتارت
اگر بی زلزله از ترس ، نیشابور می لرزد
نه مثل کوه محکمم نه مثل رود جارى ام
نه لایقم به دشمنى نه آن که دوست دارى ام
تو آن نگاه خیره اى در انتظار آمدن
من آن دو پلک خسته که به هم نمى گذارى ام
پدرم لبخندی است در چار چوب قاب .
پدرم خوابی شیرین است که هر لحظه انتظار دیدنش را می کشم.
پدرم نوازش اشک است در پهنه ی صورتم ….
پدرم خاطره است
پدرم خاطره شد….
پدرم داستانی است حماسی که در ذهن ناآرامم بارها وبارها مرور می شود.
پدرم ترانه ایست امید بخش که در گوش جانم بارها زمزمه می شود.
پدرم قطعه ایست غمگین که در فراق سروده شده
پدرم تکیه گاه آرزوهای من است
پدرم یاد است…
پدرم یاد خاطره های شیرین است
پدرم یاد دستان پینه بسته و چشمان امیدوار است
پدرم خاطره ی صمیمی لحظه های سلام واحوالپرسی است
آری پدرم یاد است . پدرم خاطره است . پدرم در تک تک ثانیه های وجودم جاریست.
پدرم هست …. همراه لحظه های دلتنگی و شادی ام .
آری« پدرم دیگر نیست » خطاست!
روز پدر مبارک
بویِ شور انگیزِ باراڹ می دهی
با نگاهت بر دلم جان می دهی
بسڪہ خوب ومھربان وصادقی
بر دلم عشقی فراوان می دهی
خواهشاً با قلبِ تنھــایم بمان
چون فقط...
چون فقط تو بویِ انسان میدهی
انصاف نیست؛
در من جنگی براه انداخته ای
و خودت؛ به تماشا نشسته ای....!
#عادل_دانتیسم