یکی بود،یکی نبود
من موندم و اون نموند
من دیدم و اون ندید
من خواستم و اون نخواست
من التماس کردم و اون نشنید
من هستم و اون رفته!
من خستم و اون...
تلفن که زنگ می زند …هر که باشد
ساعتی حرف می زنم
در که می زنند …هر که باشد
به استقبالش می روم ، تعارفش می کنم ، تحویلش می گیرم
امّا وقتی نیستی…
وقتی سراغی نمی گیری
پدر آدم در می آید!
بگذار تلفن هی داد وبی داد کند
بگذار پاشنه ی در از جا در بیاید
ترک دنیا کردن مگر شاخ و دم دارد ؟!
*مهرداد محمدی*